دوست ندارم دلی را ک در کنار تو ب وجد میاید
سخنش را ب باد میسپارد و سکوت میکند
نرو زیبای من! دلم داد میزند این سخن تلخ و شیرین را
اما لب ها میترسند نکن بر باد بدهد این همه بودن را
نگو مزاحمم ، زیبای من به من به دلم این حرف را نزن
تو نمیدانی شاید من دوست داشته باشم این مزاحمتت را
حرف بزن با من مزاحم دوست داشتنی
تمام لحظه های من متعلق ب توست
کاش تو فقط حرف میزدی و من نگاهت میکردم
ولیکن تو با ان جفت چشمان براقت
به چشم های من نگاه نکن
واژه ها را گم میکنم
Mory. M
غصه دلم را پر بکند
غم عالم رو سرم آوار شود
حتی اگر دنیا مرا رها کند یا اسیر کند
من ب شعر پناه خواهم برد
من ب شعر معتادم
تو نمیدانی شعر من چیست
شعر حرف من حرف تو حرف اوست
حس من حس تو حس اوست
حرف ی بی زبان
درد ی بی گناه
فریاد و سکوت هایت
غم غصه هایت
رویای شب هایم
دوست داشتن هایم
شعر میشود
برای من برای تو برای ما ❤
Mory.m
من مانده ام حیران او
مجنونم اما
بیخبر از حال او
او رفته استُ
از دست رفته است
خواب ها
من کشته ام دچاره
کابوس مرگ ها
حال عاشق را شاعری درک خواهد کرد
ک غزل هایش کنج دفتری پوسیده باشد
رفتن از یاد ها سخت است اما
سخت تر از آن ماندن در خاموشی ست
Mory.m
درباره این سایت